مایکل باربر’، بعد از انکه فهمید همسرش به او خیانت
کرده و فرزند دخترش نیز حاصل روابط نامشروع او می باشد همسر و دخترش را کشت و به
اعدام محکوم شد.
“باربر” به جرم خفه کردن همسرش و کشتن دختر شش سالهاش محکوم به قصاص شده است. وی
این اقدام را پس از آنکه متوجه شد دختری را که بزرگ کرده ، فرزند واقعی خودش نیست
انجام داد.
پس از آنکه “باربر” متوجه شد همسرش به او خیانت کرده و با مردی از ایالت تگزاس
رابطه داشته، با عصبانیت، دستان همسر ۴۳ سالهاش را بست و او را با کابل کامپیوتر
خفه کرد و بدن بیجان وی را بر روی رختخواب انداخت. سپس “باربر” ۵۵ ساله، سعی کرد
دختر شش سالهاش را نیز خفه کند، اما وقتی با مقاومت وی مواجه شد، سر او را ۲۰ بار
به میله تخت کوبید تا اینکه جمجمهاش متلاشی شد.
به گزارش “هوفینگتون پست”، این جنایت مخوف تنها ۸
روز پس از گرفتن نتیجه آزمایش تست پدری به دست آمد که “باربر” متوجه شد دختری که
بزرگ کرده بوده، از گوشت و خون او نبوده است. او پس از گرفتن این آزمایش، به فکر
انتقام بود و پلیس هنگامی که او در راه تگزاس بود تا مردی که با همسرش رابطه داشته
را بکشد، دستگیر کرد.
گفتنی است “باربر” از سوی دادگاه “کالیفرنیا”به اعدام محکوم شده اما مجازات اعدام
در کالیفرنیا یک موضوع بحثبرانگیز است و قرار است در یک رایگیری با حبس دائم بدون
آزادی مشروط جایگزین گردد.
بر کسی پوشیده نیست که سرمایه اصلی جهان امروز نیروی ذهن و نوع عملکرد انسان ها می باشد.سلامت و سعادت جامعه با چگونگی آموزش همین سرمایه ها ارتباط مستقیم داشته و تمامی جوامع درصدد پرورش انسان هایی با توانایی بالا می باشند.
انسان در طول زندگی با مشکلات و موانع بسیاری روبه رو می شود که برای حل آنها نیاز به کسب مهارت هایی خاص دارد.
او برای مقابله سازگارانه با مشکلات و موقعیت های مختلف تنش زا، بایستی مجهز به مهارت هایی شود که او را در مقابله سازگارانه و موثر با موقعیت های دشوار یاری دهد. امروزه علی رغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوه های زندگی بسیاری از این انسان ها در برخورد با مسایل مختلف زندگی، فاقد توانایی های لازم و اساسی هستند و به همین سبب در مواجهه با مسایل و مشکلات زندگی روزمره و مقتضیات آن آسیب پذیر ظاهر می شوند. کسب این مهارت ها در هر فرد به صورت شخصی نه تنها باعث بهبود زندگی فردی بلکه باعث ارتقا سطح زندگی در جامعه می گردد.
زندگی جنبه های مختلفی دارد و در آن تلخی، شکست، ناکامی، اندوه و سختی های
فراوانی است و قرآن کریم نیز می فرماید لقد خلقنا الانسان فی کبد یعنی ما انسان ها
را در رنج آفریدیم. ولی آدمی در مقابل تمام این موقعیت های دشوار و دردناک بی دفاع
باقی نمی ماند و هنر آدمی در تعقل و ساختن زندگی است، چرا که در زندگی هیچ آسانسوری
منتظر بالا بردن کسی نیست، بلکه باید از پله های زندگی به ترتیب و یکی یکی بالا رفت
و آن را پیمود. نتیجه اینکه در دنیای پر پیچ و خم امروز آن کسی سریع تر و سالم تر
به مقصد می رسد که مهارت گذشتن از هر پیچ را بداند و به موقع از آن استفاده کند. در
واقع بهتر است این چنین بیندیشیم که باید تمام افراد جامعه را در برابر مشکلات و
مسایل زندگی واکسینه کرد. این کار با آموزش مهارت های زندگی عملی می گردد. اصل و
اساس مهارت آموزی در هر زمینه ای بدین صورت است که مهارت آموز سعی می کند با آگاهی
از چگونگی انجام کار و با تمرین های متوالی روز به روز بر مجموعه توانمندی خود، در
آن مورد خاص بیفزاید. مطمئناً شما قبول دارید که با مشاهده صرف رانندگی یک فرد دیگر
یا با خواندن یک کتاب درباره تایپ یا دیدن یک فیلم آموزشی درباره نجاری نمی توان
توقع داشت که در آن زمینه ها، مهارتی به وجود آید. بلکه اگر پس از مرحله کسب دانش،
فرد با تمر ین های متوالی خود را درگیر کند احتمال مهارت یافتن وجود دارد.
تعریف مهارت های زندگی را بدانیم
مهارت های زندگی عبارتند از مجموعه ای از توانایی ها که زمینه سازگاری و رفتار
مثبت و مفید را فراهم می آورند.
مهارت های زندگی یعنی ایجاد روابط بین فردی مناسب و موثر، انجام مسئولیت های
اجتماعی، تصمیم گیری صحیح، حل تعارض ها و کشمکش ها بدون توسل به اعمالی که به خود و
دیگران صدمه بزند
این توانایی ها فرد را قادر می سازد تا که مسئولیت های نقش اجتماعی خود را بپذیرد و بدون لطمه زدن به خود و دیگران با خواست ها، انتظارات و مشکلات روزانه به ویژه در روابط بین فردی به شکل موثری روبه رو شود. توانایی های روانی- اجتماعی لازم برای رفتار انطباقی و موثر، افراد را قادر می سازند تا به طور موثر با مقتضیات و چالش های زندگی روزانه مقابله کنند. آموزش این مهارت ها موجب ارتقای رشد شخصی و اجتماعی، محافظت از حقوق انسان ها و پیشگیری از مشکلات روانی واجتماعی می شود. تحقیقات متعدد نشان می دهد با کسب مهارت های زندگی ، افزایش اعتماد به نفس ، افزایش مهارت حل مسئله، مثبت اندیشی، مقابله مثبت با هیجان ها ، مقاومت در برابر چالش ها و فعال نمودن حس کنترل درونی در افراد مشاهده می شود. مهارت های زندگی شخص ا قادر می سازد دانش، نگرش ها و ارزش ها را به توانایی های واقعی و عینی تبدیل کند.
مهارت های زندگی به انسان ها می آموزند که چگونه شکنندگی را از خودشان دور ساخته و به مسایل زندگی به عنوان معماهای قابل حل نگاه کنند.
چشمها به او که میرسند، خیره میمانند: کت و شلوار پوشیده، دستمالگردن سرمهای به گردنش بسته، دکمههای سرآستین را بسته و کفشهای نوک تیزش را تا جایی که توانسته واکسن زده و برق انداخته! صدای پچپچی به گوش میرسد و قهرمان داستان ما هر لحظه معذبتر میشود. گروه به راه میافتند و قهرمان، پشیمان از انتخاب این لباس پلوخوری، از کوه بالا میرود!
شماهم این وضعیت را پیدا میکنید اگر تشخیص ندهید چه لباسی را کجا باید بپوشید بنابراین این روزها که زیاد به مهمانی و سفر میروید، حواستان باشد:
به خودتان بگویید جایی میروید که آدمهای زیادی هستند و همه هم بالاخره چیزی خواهند پوشید. شما هر قدر هم که تلاش کنید، مورد پسند همه سلیقهها قرار نمیگیرید. پس اضطرابِ «چه بپوشم» را قبل از مهمانی کم کنید و با آرامش، لباسی را انتخاب کنید که با آن راحت هستید.
محیط کار را با محفل مهمانی اشتباه نگیرید و لباس تنگ و جلب توجهکننده نپوشید که علاوه بر عذاب خودتان، مخاطبتان را هم در برقراری رابطه دچار مشکل میکنید؛ در صورتی که میتوانید تمیز و باوقار و آراسته باشید.
در مسافرت، کفش راحت و لباس سبک بپوشید. گوشواره سنگین، شلوار تنگ، و دستمال گردن، سفرتان را خراب میکند. اگر هم دوست دارید عکسهای زیبایی از سفر داشته باشید، لباسهای شاد و درخشان انتخاب کنید تا یادگاری جذابتری داشته باشید.
دید و بازدیدهای عصرانه ما جای مناسبی برای لباسهای سبک و شاد و گلدار خانمها و پیراهنهای راحت روشن برای آقایان است. در مهمانیهای شام خانوادگی هم میتوان همین گونه لباس پوشید.
پوشیدن کفش پاشنهبلند و نوکتیز را در سفر و محیط کار فراموش کنید. برای چنین
جاهایی، کفش با پنجه گرد مناسبتر است و اگر سنتان بالای 50 سال است و کمی زانودرد
هم دارید، بدانید که کفشتان نباید کمتر از 3 سانتیمتر لژ داشته باشد.
افراد خانواده محکوم نیستند که همیشه شما را با کهنهترین و لکهدارترین لباستان
ببینند. خسیسبازی درنیاورید! بعضی از لباسهای راحت را که برای روز مبادا نگه
داشتهاید، از کمد بیرون بیاورید و در خانه بپوشید؛ تا هم روحیه خودتان بالا برود و
هم اعضای خانوادهتان خوشحال شوند.
مرد جوانی با چهره ای پریشان در یکی از راهروهای مجتمع قضایی شهید محلاتی خانواده1 ایستاده است. سعید علت حضورش را در این مکان اینگونه بیان می کند: همسرم برای دفعه دوم دادخواست طلاق داده، دفعه اول به صورت توافقی از هم جدا شدیم، با اینکه زندگی ام را دوست داشتم، اما به خاطر اصرار های او این کار را کردم.
وی در این باره ادامه داد: همسرم مهر خود را که 300 سکه است، می بخشد تا حاضر شوم طلاقش دهم.
سعید با بیان اینکه من همسر سوم او هستم، تصریح کرد: همسرم قبل از من 2 دفعه عقد کرده بود، اما به خاطر اینکه او در خانواده زجر کشیده ای بزرگ شده بود و همچنین مظلوم نمایی هایی که قبل از ازدواج داشت، احساس کردم که حق با او است و آن دو بار را در زندگی بدشانسی آورده. همچنین به خاطر زیبایی ظاهری که همسرم دارد، من را جذب خود کرد و من فریب چهره زیبای او را خوردم.
این مرد جوان با بیان اینکه فرزند 6 ساله ای از همسرش دارد، خاطر نشان کرد: هنوز که هنوز است من عاشق همسرم هستم، با اینکه من کوچکترین کوتاهی در حق او نکردم، اما او زندگی با من را نمی خواهد.
سعید درباره علت اختلاف خود با همسرش گفت: بیشتر مشکلاتمان به دلیل مسایل مالی است. با اینکه به نیاز های مالی او همیشه توجه می کردم، اما هر روز بهانه ای مگرفت و حالا نیز به بهانه اینکه توان خرید خانه را ندارم، می خواهد از من جدا شود.
وی با اشاره به جریان بازگشت همسرش در نخستین طلاق تصریح کرد: دفعه اول هم به دلیل مسایل مالی، من و فرزندم را تنها گذاشت و بعد از مدت کوتاهی ازدواج کرد. چند ماه از ازدواج سوم او نگذشت که بهانه فرزندش را گرفت و بیمار شد تا حدی که همسرش او را به خاطر فرزندی که از من داشت، طلاق داد تا او به آرامش برسد. اما فرزندمان تنها یک بهانه بود، چرا که کوچک ترین اهمیتی به او نمی داد و بعد از کمی سوء استفاده های مالی که از من داشت، دوباره تقاضای طلاق داد.
مرد جوان با بیان اینکه همسرم یک بیمار روانی است، یادآور شد: او از نظر روانی مشکل دارد و نمی تواند با یک همسر زندگی کند. اوایل احساس می کردم واقعاً مشکل او با من به دلیل مسایل مالی است، در صورتی که مردی که بعد از من با او ازدواج کرد، دیگر کوچکترین مشکل مالی و اخلاقی نداشت، اما با او هم نتوانست بیش از چند ماه زندگی کند.
مواد لازم جهت تهیه ی خمیر:
تخم مرغ ۲عدد
آرد سفید ۸ قاشق غذا خوری
روغن جامد یا کره ۲قاشق غذاخوری
آب ۱ لیوان
جوش شیرین یک چهارم قاشق چایخوری
شربت ۱قاشق غذاخوری
روغن مایع برای سرخ کردن به میزان لازم
ابتدا طرز تهیه ی شربت:
دو لیوان شکر را در یک لیوان آب حل کرده به همراه کمی وانیل، هل، زعفران( در صورت
تمایل) و گلاب بگذارید روی شعله تا به جوش آید و آنقدر بجوشد تا قوام یابد سپس شربت
به دست آمده را کنار بگذارید تا خوب سرد شود.
طرز تهیه ی خمیر بامیه :
آب را با روغن در قابلمه ای جوش آورده سپس آرد را کم کم اضافه کنید و خوب به هم
بزنید تا بوی خامی آرد از بین برود و بگذارید تا سرد شود، تخم مرغها را یکی یکی با
فاصله به خمیر اضافه کنید و بعد کمی جوش شیرین را تا خمیر لطیف و نرمی حاصل شود .خمیر
را داخل قیف مخصوص ریخته و داخل روغن داغ بیاندازید و بعد از طلایی رنگ شدن داخل
شربت انداخته و بعد بیرون کشیده درون صافی بگذارید تا شربت اضافه ی آن گرفته شود.