طلا

طلا

طلا

طلا

چگونه یک قصه برای کودک دلبندمان تعریف کنیم؟

چگونه یک قصه برای کودک دلبندمان تعریف کنیم؟

داستانسرایی به عنوان نوعی سخن گفتن بخش معمول آموزش مدرسه است. کودکان داستان ها را می خوانند، درباره تجارب شخصی مردم حرف می زنند، تشویق می شوند تا داستان بنویسند و داستان را به نمایش درآورند. به نمایش درآوردن داستان بدلایل نظری و عملی نقش مهمی در آموزش دارد.

دلیلی که داستان را بسیار مهم کرده این است که نقش مهمی را در مهارت های اساسی موفقیت تحصیلی در مدرسه نظیر خواندن و نوشتن بازی می کند زیرا درک کودکان از تقاضاها و درخواست های شفاهی معلم ها موجب می شود تا کودکان بتوانند به موفقیت تحصیلی دست یابند.


همه کودکان با مهارت های سخن گفتن وارد مدرسه می شوند که متناسب با محیطی است که در آن بزرگ شده اند. مهارت های برخی از کودکان به خوبی با نیازمندی های سخن گفتن در مدرسه تناسب دارد در حالی که کودکان دیگر اینگونه نیستند.

چنین عدم تناسبی به معنی آن است که بعضی از کودکان در فهمیدن و انجام دادن درخواست های معلم های شان مشکلات بیشتری دارند. از این رو داستان قالبی را بنا می نهد که معلم ها در آموزش از آن استفاده می کنند.

داستان های برگرفته از تجارب شخصی، اولین نوع داستان هستند که گسترش می یابند و در حقیقت به طور ناقص از ۲ سالگی ظاهر می شوند. هم کودکان طبقه متوسط و هم کودکان طبقه پایین از نظر اقتصادی اغلب داستان های طولانی و غیررسمی می سازند. در مقابل، کودکان خانواده های از هم پاشیده به احتمال خیلی زیاد داستان های کوتاه می سازند و حتی داستان های طولانی آنها از نظر ساختار کلی از ترتیب زمانی یا تاریخی برخوردار نیست و دارای الگوهای ناچیزی می باشد.

عدم انطباق بین مهارت داستانسرایی کودک با تقاضاهای کلاس از همان بدو ورود به مدرسه، سبب نگرانی می شود. معلم ها به طور سنتی از داستان به عنوان ابزاری آموزشی هم به دلایل عملی و هم نظری استفاده می کنند. از نظر عملی، بیشتر کودکان با ظرفیت درک و فهم و تولید داستان وارد مدرسه می شوند.

از دیدگاه نظری، داستان بر پایه آگاهی از نتیجه و رشد شناختی کودکان ساخته می شود. همچنین گوش دادن به داستان یا ساختن داستان، مهارت های شناختی را پرورش می دهد. این مهارت ها از کودکان می خواهند که از نظر زمانی خود را از اینجا و حالا دور کنند و این امر همان تفکر غیربافتی است. به همین خاطر، مهارت داستانسرایی ۴ ساله ها برای موفقیت تحصیلی سال های بعدی شان اهمیت دارد.
 


طبق نظر گراسر و همکارانش (۱۹۹۱) کودکان می توانند: الف) هنگامی که صحبت می کنند به جای تکیه بر محیط بی واسطه بر تعاریف ذهنی تکیه نمایند؛ ب) از تمرکز به زمان حال جدا شوند؛ ج) امکانات فرضی و اختیاری درباره حوادث و رویدادها را به شکل قاعده درآورند؛ د) ویژگی کلی رویدادها را انتزاع کنند. بنابراین تعجب آور نیست که داستان، پایه آموزش در مدرسه است.

در صورتی داستانسرایی توسط کودکان برای معلم ها قابل فهم خواهد بود که با نکات از پیش تعیین شده درباره ساختار خوب داستان، منطبق باشد. در حالی که کودکان داستان را تعریف می کنند اغلب معلم ها با آنها همکاری می کنند تا مهارت داستانسرایی را پرورش دهند.

چنین همکاری در صورتی که کودکان قبلا داستان هایشان را به روش های خواسته شده از طرف معلم ساختاربندی نکرده باشند، کمتر موفق خواهد بود. عدم تناسب بین روش هایی که کودکان داستان را سازماندهی می کنند و ساختاربندی معتبر داستان در کلاس درس بر درک و فهم ساخته شده توسط معلم نیز تاثیر می گذارد. به همان اندازه که کودکان عدم تناسب ها را نشان میدهند به احتمال زیاد به عنوان ناتوان در یادگیری تشخیص داده خواهند شد.

مهارت های داستانسرایی مهمی که بیانگر موفقیت در مدرسه اند عبارتند از:

۱- مهم است که کودکان نسبت به برانگیختگی ها و تحریکات معلم در تولید داستان، پاسخگو باشند. بیشترین مشکل معلم ها این است که کودک به سوال معلم، پاسخ کوتاه بدهد. در این صورت معلم مطمئن نیست که آیا کودک مطلب را فهمیده است یا نه؟!

۲- داستان ها باید شامل اطلاعاتی چون توصیف افراد، موقعیت ها، اشیاء، فعالیت ها و اسنادی باشند که نقش مهمی را در حوادث داستان بازی می کنند.

۳- داستان گو باید بتواند بدون توجه به اینجا و حالا به داستانسرایی بپردازد. مخصوصا در داستان هایی که درباره تجارب شخصی است باید موجب ایجاد چنین حسی در شنوندگان شود .

۴- حوادث قصه هم از نظر زمانی و هم از نظر علمی به یکدیگر مربوط هستند، آنها تصادفا مرتب نشده اند. با تخمین زدن این روابط است که داستان انسجام می یابد. یک کودک باید بتواند این حوادث را به طور واضح از نظر زمانی به هم مرتبط سازد. واژه های مربوط به زمان شامل «سپس، و آنگاه، اول، بعد از آن، قبل از آن و بعد»؛ واژه های علمی شامل «زیرا، بنابراین، وقتی که، اگر، در حالی که و تا» می باشند.

۵- یک داستان اساسا توصیفی است از یکسری حوادث نظیر مجموعه های دنباله داری که باید از نظر ترتیب زمانی، مکانی و منطقی، سازماندهی شوند. از این رو، حوادثی که زودتر اتفاق افتاده اند قبل از حوادث و رویدادهای بعدی؛ و حوادث علمی قبل از نتایج شان، توصیف می شوند. بی نظمی زمانی در داستان اغلب موجب گیجی شنوندگان می گردد.

۶- داستان به عنوان یک کل باید به خوبی شکل داده شود. از نظر ساختاری دو نوع شکل دهی در داستان وجود دارد. لبو (۱۹۷۲) داستان هایی را که خوب سازماندهی شده اند اینگونه می داند که توصیف زمانی رویدادها در آنها منجر به ارزیابی یک نکته عالی یا یک بحران می شود که متعاقب آن نیز حل می گردد.

نکته عالی این نوع داستان این است که چرایی روایت داستان به عنوان یک کل را دربر می گیرد. در مقابل، محققان دیگر داستان هایی را توصیف می کنند که حول و حوش هدفی ساخته شده اند و شخصیت های مهم داستان در پاسخ به مسئله مطرح شده در شروع داستان، تنظیم شده اند. سپس داستان کوشش های شخصیت های اصلی را برای رسیدن به هدف ها و نتایج تراش های شان توصیف می کند.

فعالیت هایی که در زیر می آید باعث درک و فهم عمیق کودکان از داستان می گردد:

* هرگاه برای تان میسر بود بین داستان و دنیای واقعی ارتباط برقرار کنید. هنگامی که داستانی درباره کامیون زباله می خوانید، می توانید درباره کامیون های واقعی زباله که در خیابان می گردند و افرادی که زباله ها را جمع می کنند، صحبت کنید.

همچنین هنگامی که کامیون واقعی زباله را در بیرون می بینید به کودک یادآوری کنید که این همان کامیون زباله ای است که در کتاب داستان خواندیم. کودک را تشویق کنید تا چیزهای مشابه و متفاوت با آن را به شما نشان دهد و از او سوالاتی بپرسید.

* همانطور که داستان ساده ای را می خوانید، فعالیت های کلیدی آن را نقش بازی کنید یا صداسازی کنید. برای مثال، کودکان می توانند شمع تولد را فوت کنند کلاه ها را سرشان بگذارند و بردارند، دست بزنند، پایکوبی کنند، سرشان را تکان دهند یا وانمود کنند که خوابیده اند و با شخصیت های کتاب داستان، خر و پف کنند.

* همچنان که داستان را تعریف می کنید بهتر است کودکان نقش هایی از شخصیت های آن را به عهده گرفته و نقش بازی کنند. این تکنیک در پیش دبستان مورد استفاده قرار می گیرد و پیش دبستانی ها خودشان نقش هایی را برای بازی کردن به عهده می گیرند.

معلم گفته آنها را می نویسد یا کمک می کند تا آن را به خوبی اجرا کنند و سپس معلم و کودکان بار دیگر هنگامی که بقیه در حال نقش بازی کردن هستند، کتاب را می خوانند.

عبارت هایی که به زیبایی نوشته شده اند، ریتم های شاعرانه و تصاویر داستان در حافظه آنها باقی می مانند. شخصیت های کتاب داستان، دوست فرد می شوند. کودکان از طریق صحبت کردن با بزرگترها درباره داستان، درس هایی را فرا می گیرند که می تواند نگاه کودکان به دنیا را تغییر دهد و حتی در برخوردشان با مشکلات جدید تاثیر بگذارد.

یک داستان اساسا توصیفی است از یکسری حوادث نظیر مجموعه های دنباله داری که باید از نظر ترتیب زمانی، مکانی و منطقی، سازماندهی شوند. بی نظمی در داستان اغلب موجب گیجی شنوندگان می گردد.

ویوین گوسین پالی معلم دوره پیش دبستان در ایالت شیکاگو است. او به قدرت داستان ها در کلاس هایش پی برده است. وی وابستگی اش به کتاب های کودکان را با حرف های جالبی توصیف می کند: «شعر، نثر و بهترین کتاب های کودک وقتی که کوچک هستیم توی ذهن مان می روند و دوباره در تمام زندگی مان آواز سر می دهند.»

در صورتی داستانسرایی توسط کودکان برای معلم ها قابل فهم خواهد بود که با نکات از پیش تعیین شده درباره ساختار خوب داستان، منطبق باشد.

اگر میخواهید روحیه تان عوض شود این دو ماده غذایی را بخورید!

اگر میخواهید روحیه تان عوض شود این دو ماده غذایی را بخورید!
 


1- نارگیل

نارگیل سرشار از تریگلیسیرید و چربی هایی است که مغز شما را سالم نگاهداشته و به شما احساسی بهتر میدهد.به گزارش پرشین وی ، اگرچه نارگیل بیشتر در دسرهای بسیار شیرین و پس از غذا صرف می شود اما پیشنهاد ما این است که آن را بصورت میوه و تازه مصرف کنید.

2- تخم مرغ

تخم مرغها سرشاراز اسیدهای چرب ، امگا3 ، زینک ، سری ویتامین های B، و آهن است . اگر میخواهید پروتئین مصرف کنید حتما تخم مرغ را در برنامه غذایی خود بگنجانید . حتی ساعتها پس از خوردن تخم مرغ باز هم احساس سیری خواهید کرد.پس بهترین گزینه برای صبحانه تخم مرغ است.

تغذیه کودکان بعد از یک‌سالگی

تغذیه کودکان بعد از یک‌سالگی

حوالی یک‌سالگی، کودک باید از 6 گروه غذایی اصلی یعنی گروه نان و غلات، گروه شیر و لبنیات، گروه گوشت و تخم‌مرغ و حبوبات و گروه میوه‌ها و گروه سبزی‌ها استفاده کند

بطور کلی از سال دوم زندگی ذائقه کودک با غذای خانواده شکل می‌گیرد بنابراین بهتر است از تهیه غذاهای شور و پرادویه خودداری کنید و سعی کنید از سرخ کردن غذا بویژه با حرارت زیاد و به مدت طولانی پرهیز کنید. آشنایی کودک با غذای خانواده باید تدریجی باشد بطوری که بعد از گذشت مدت زمان کوتاهی نیاز به تهیه غذای مخصوص و جداگانه برای کودک نباشد.

نکات مهم در تغذیه کودک در سال دوم

- گنجایش معده کودک در مقایسه با افراد بزرگسال کمتر است و با مقدار کمی غذا خیلی سریع سیر می‌شود. از طرف دیگر کودک در حال رشد است و معمولا در حال فعالیت و مشغول بازی است پس نیاز او به انرژی و مواد غذایی زیاد است.

- در سال دوم زندگی هنوز شیر مادر منبع عمده تأمین انرژی و سایر مواد مغذی کودک است در نتیجه همچنان بر تغذیه با شیر مادر تأکید می‌شود ولی باید توجه داشت که شیر بعد از صرف وعده‌های غذا به کودک داده شود.[تغذیه با شیر مادر کودکان را باهوشتر می‌کند]

- اگر چه کودک از غذای سفره خانوار می‌تواند استفاده کند ولی هنوز باید تغییراتی در غذا داد تا هضم آن آسانتر شود مثلا گوشت خورش را نرم و له کرد یا برنج را بصورت کته آماده نمود.

- از پایان یکسالگی می‌توان سفیده تخم مرغ را به صورت کاملا پخته و سفت شده برای کودک از مقدار کم شروع کرد و بتدریج بر مقدار آن افزود تا به یک سفیده کامل برسد و سپس یکروز در میان می‌توان یک تخم مرغ کامل به کودک داد.

- در این سن همچنان مصرف قطره مولتی‌ویتامین یا A+D و آهن باید ادامه داشته باشد.

- نباید انتظار داشته باشید که کودکان نیز مانند بزرگسالان فقط صبحانه، ناهار و شام بخورند بلکه باید بخصوص بعد از سال اول زندگی حتی تا 5 سالگی حداقل روزانه 5 وعده غذا بخورند.

مصرف نمک را در غذای کودک محدود کنید.

به منظور پیشگیری از ابتلا به بیماریهای قلبی، عروقی توصیه می شود که در تمام دوران زندگی به ویژه دوران کودکی و نوجوانی از مقادیر بسیار کم نمک آن هم هنگام طبخ غذا استفاده شود و از افزودن نمک به غذا در سر میز یا سفره جدا خودداری گردد.

برنامه غذایی کودکان بالاتر از یکسال

کودکان 1 تا 5 سال همچنان دوران رشد را سپری می‌کنند، بنابر این نیاز به مقدار انرژی و پروتئین و سایر مواد مغذی با افزایش سن کودک بیشتر می‌شود.

برای تأمین کلیه مواد مغذی مورد نیاز کودکان، برنامه غذایی آنان باید شامل ترکیبی از مواد مغذی مختلف از 4 گروه اصلی غذایی باشد.

گروههای اصلی غذایی عبارتند از گروه نان و غلات که انرژی و مقداری پروتئین مورد نیاز کودک را تأمین می‌کند - گروه شیر و لبنیات که کلسیم، فسفر و پروتئین را تأمین می‌کند و برای رشد اسکلت و استحکام استخوان‌ها و دندان‌ها لازمند - گروه گوشت، حبوبات و تخم‌مرغ که پروتئین و سایر مواد مغذی مورد نیاز کودک را تأمین می‌کند و برای رشد او لازمند و گروه سبزی‌ها و میوه‌ها که ویتامین‌ها و املاح مورد نیاز کودک را تأمین می‌‌کنند.

در تغذیه کودکان 5-1 سال چه نکاتی را باید رعایت کرد؟

- در تغذیه کودک از ظرف و قاشق تمیز (قاشق مرباخوری برای کوچکترها و قاشق غذاخوری برای کودکان بزرگتر) استفاده کنید.

- قبل از غذا دادن به کودک دست‌ها و صورت کودک را بشویید.

- آب و مایعات را با فنجان یا لیوان تمیز به کودک بدهید.

- در غذا دادن به کودک صبور باشید و آرام آرام به کودک غذا بدهید.

- در صورتی که کودک تمایل به خوردن غذای خاصی ندارد هرگز او را مجبور به غذا خوردن نکنید و سعی کنید با تغییر مزه و یا نحوه طبخ آن را مجددا به کودک بدهید و در صورتیکه باز هم علاقه‌ای به خوردن آن غذا نشان نداد، چند روزی از دادن آن غذا صرف نظر کرده و مجددا به برنامه غذایی کودک اضافه کنید.

- هنگام غذا دادن به کودک با او با آرامش و محبت صحبت کنید تا زمان غذا خوردن برای کودک خوشایند باشد و خاطره خوشی از غذا خوردن در ذهن کودک ایجاد شود.

- مقدار غذای هر وعده کودک را با افزایش سن کودک بیشتر کنید.

- به ‌مقدار غذایی که کودک می‌خورد توجه کنید، برای هر کودک یک بشقاب جداگانه در نظر بگیرید.

- با افزایش سن کودک برای غذا خوردن به کودک استقلال بدهید و بتدریج فقط مقدار و نحوه غذا خوردن کودک را نظارت و او را به خوردن ترغیب کنید.

- برای غذا خوردن کودک به او جایزه ندهید بلکه برای ترغیب او به غذا خوردن از طعم غذا تعریف کنید.

- به کودک اجازه دهید غذا خوردن را خودش تجربه کند حتی اگر مقداری غذا هنگام خوردن ریخته شود و یا دست و لباسهای خود را کثیف کند.

- از دادن تنقلات بی‌ارزش قبل از غذا و بین وعده‌ها به کودک خودداری کنید.

ده نکته که شما را از مشاجره های زناشویی دور نگه می دارد

ده نکته که شما را از مشاجره های زناشویی دور نگه می دارد
 

۱ به جای «تو و شما» جملات خود را با من شروع کنید. وقتی از فاعل من استفاده می کنید، مسوولیت احساس تان را می پذیرید و احتمال اینکه همسرتان به حرف شما اهـمـیت بدهد، بیشـتر می شود و بنابراین بهتر است بگویید: «من عصبانی هستم»، «من به شما افتخار می کنم.»


۲ از کلمات «همیشه و هرگز» استفاده نکنید. زیرا کلمات هرگز و همیشه بیش از اندازه قدرتمند هسـتند و طرف مقابل شما را خشمـگین می کند. مثلا می گویید «تو هـمـیشه دیـر می آیی.» «هیچ وقت دست به سیاه و سفید نمی زنی.»


۳ صحبت همسرتان را قطع نکنید. زمانی که صحبتش را قطع می کنید، او را عصبانی می کنید و به او این احساس را می دهید که کسی به حرف شما گوش نمی کند و برای آن ارزشی قایل نیست.


۴ از ذهن خوانی پرهیز کنید. این مساله هنگامی است که شما راجع به افکار و احساسات سایرین فرضیه ای منفی می سازید. به عبارت دیگر شما برداشت های خود را به دیگران نسـبت می دهید،

تصور می کنید مردم این گونه فکر می کنند عباراتی از قبیل: «تو می خواستی مرا اذیت کنی»، «تو دوستان مرا نمی پسندی» «تو می خواستی کاری بکنی که من احساس گناه بکنم.»


۵ رنجش های قدیمی را از نو زنده نکنید. مسایلی که قبلا شما را رنجانده است و به اندازه کافی در مورد آن مشاجره داشته اید را مجددا مطرح نکنید.


۶ از برچسب زدن و ناسزا گفتن خود داری کنید، مثلا از کلمات خودخواه، بی ملاحظه و بدجنس خودداری کنید.


۷ همسرتان را با دیگران مقایسه نکنید. اگر می خواهید مقایسه ای در کار باشد او را با خودش مقایسه کنید.


۸ در مواقعی که میهمان دارید با همسرتان جنگ و جدال نکنید. حرمت همسرتان را نگه دارید و در حفظ شخصیتش بکوشید.


۹ از طرح سوال هایی که با «چرا» شروع می شوند، اجـتناب کنید. سوال هـایی که با چـرا شـروع می شوند، می توانند اثر مبارزه جویانه و سرزنش آمیز داشته باشند. مثلا چرا آن کار را کردی؟

یا چرا این طوری فکر می کنی؟ طرح این گونه سوال ها افراد را در حالت دفاعی قرار می دهد و در آنها مقاومت ایجاد می کند.


۱۰ با طعنه و کنایه صحبت نکنید. با گوشه و کنایه صحبت کردن آفت زندگی و باعث تیرگی زندگی می شود.

تا از بزرگترین دروغ هایی که مردان می گویند

  5 تا از بزرگترین دروغ هایی که مردان می گویند

در این مقاله برای اینکه به علت دروغ گفتن مردان پی ببریم با چند نفر از کارشناسان ارتباطات اجتماعی در بین مردان صحبت کردیم. پس با ما باشید.

دروغ پنجم: توی ترافیک گیر کرده بودم
جان آمادو، یک نویسنده معتقد است که مردان ترجیح می دهند که دلیل فوق را بیاورند تا دلیل واقعی تاخیرشان را. چون برایشان ساده تر است. به خاطر داشته باشید که ارتباط برقرار کردن با مردها به خوبی و سادگی رابطه برقرار کردن با خانمها نیست.


دروغ چهارم: این زیاد گران نیست
مردها دوست ندارند نارضایتی شما را ببینند حتی اگر شما حساب بانکی مشترکی با هم نداشته باشید. بارتن گلداسمیت یک نویسنده می گوید: مردها حاضرند دروغ بگویند تا ثابت کنند که درمقابل پولشان مسئولیت پذیر و جوابگو هستند. او نمی خواهد که شما فکر کنید که شوهرتان پولش را خرج خریدن یک تلویزیون پلاسما می کند. مطمئن شوید که هر دو در یک سطح هستید و بعد درمورد مسائل مالی از او بپرسید.


دروغ سوم: من تو راهم
مردها این جمله را وقتی می گویند که شما آنها را مجبور می کنید تا شما را در مراسمی ببینند که اصلا دوست ندارند در آنجا حاضر شوند. مثل مهمانی های خانوادگی شما. او از حاضر شدن در آنجا طفره می رود و راضی به انجام این کار نیست. او مستقیما نمی تواند به شما دلیل عدم حضورش را بگوید همچنین نمی تواند کج خلقی اش را مستقیما به شما نشان دهد. بنابراین، این جمله را می گوید تا تاخیرش را توجیه کند.

دروغ دوم: من زیاد سیگار مصرف نمی کنم
این دروغ به یک مشکل جدی اشاره دارد. اگر باوجود آنکه می دانید همسرتان زیاد سیگاراستفاده می کند، اما به شما گفت که کم مصرف می کند مطمئن باشید که یک مشکل جدی دارد.


دروغ اول: نه تو چاق نیستی
اگر شما درمورد چاقی تان از همسرتان سوال کرده اید، با این سوال از او خواسته اید که با یک جواب مورد علاقه تان آرامتان کند مثلا بگوید نه چاق نیستی. ممکن است اگر او بخواهد راستش را بگوید شما چندوقتی او را کنار بگذارید و به طرفش نروید. این یک جواب درست و خوبی است که او به شما داده. بنابراین با مطرح کردن این گونه سوالها از همسرتان او را در یک شرایط سخت قرار ندهید. اگر می خواهید راستش را بشنوید به سراغ یکی از دوستانتان بروید