تماشا: کارهای ماه رمضان حس و حال خاصی دارد. خب طبیعی است که بخشی از این شیرینی برای عوامل کار، به این برمی گردد که سریال های ماه رمضان بیننده بیشتری دارند. مردم روزه دار دوست دارند بعد از افطار کمی در خانه شان استراحت کنند. آنها دوست دارند مخصوصا در این گرمای تابستان جلوی تلویزیون لم بدهند و زیر باد خنک کولر با تماشای برنامه های ویژه رمضان، سرگرم باشند. معمولا هم ترجیح می دهند کارهای مفرح و شادی ببینند یا سریال هایی که به آنها احساس آرامش بدهد.
بهنوش و پدر و مادر
بهنوش بختیاری و خواهرش
بهنوش بختیاری و مادرش
همین مخاطب بیشتر نه تنها برای من بلکه فکر می کنم برای همه بازیگران نکته جذابی
است. به هر حال به این ترتیب زحمتی که می کشید بیشتر دیده می شود. آن هم در شرایطی
که خیلی از کارها با همه دوندگی و تلاش و زحمتی که دارند، قربانی اکران نامناسب یا
پخش در زمان نامناسب می شوند و مخاطب آنها را نمی بیند. ساعت پخش 9، 10 شب برای یک
سریال به نظر من بهترین ساعت است. عوامل «خداحافظ بچه» هم همه بسیار حرفه ای و خوب
بودند و همه از دوستان قدیمی بودیم، طوری که من احساس نمی کردم سر کار هستم. حس می
کردم با خانواده خودم همراه شده ام اما این روزها اینقدر کارها سنگین شده که دیگر
خیلی خاطره شیرینی شکل نمی گیرد. به خصوص در مورد این کار که من همزمان مشغول یک
کار دیگر هم بودم و خیلی برایم سنگین و خسته کننده بود. یک شب وقتی رسیدم خانه از
شدت خستگی و فشار کار، زیر گریه زدم و نمی توانستم اشک هایم را کنترل کنم. باور
کنید از فشار کار وقت نمی کردم بخوابم.
فقط برای شوهرم تهیه کنندگی می کنم
من همزمان با «خداحافظ بچه» مستندی برای نوروز 92 کار می کردم. کار این مستند اینقدر سخت و سنگین بود که از 100 تا فیلم سینمایی هم بیشتر از من انرژی برد. ما در اوج گرما مجبور بودیم دور تهران بگردیم و سر لوکیشن های مختلف برویم. به نوعی اجرای این برنامه را به عهده دارم و بناهای تاریخی تهران را به مردم معرفی می کنم. کارگردان آن هم سهیل سلیمانی است. من تصمیم دارم ان شاء الله به زودی خودم یک کار داستانی یا مستند را کارگردانی کنم. هنوز تصمیم نگرفته ام کدام یک باشد و فکر نمی کنم به امسال برسد. دغدغه های شخصی دارم که دوست دارم آنها را در قالب مستند کار کنم. مثلا یکی از دغدغه هایم برخوردهایی است که با نوجوانان در مدارس می شود و آزارهایی که آنها در این مقطع از زندگی شان می بینند. بعد هم که تله فیلمی را با نام «تیتانیوم» شروع کردم که کارگردان آن همسرم است. همسر من محمدرضا آریان، نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون است. اولین فیلم او با نام «زندگی در شهر بزرگ» متاسفانه نتوانست مجوز پخش بگیرد. بازیگران آن کار هم من و آقای رضا عطاران و میسا مولوی بودیم. خیلی هم به نظر من کار قشنگ و خوبی بود ولی مشکلات آن با ممیزی حل نمی شود و ظاهرا دوستان کلا با موضوع آن مشکل دارند. امیدوارم این فیلم روزی بتواند اجازه نمایش پیدا کند و سرمایه من هم به باد نرود. شاید یکسری مسائل که به عرف جامعه مربوط می شود، در هر شرایطی صلاح نباشد نمایش داده شود و به هر حال امیدوارم روزی وقت آن برسد که کمی خط قرمزها را کمرنگ تر کنیم. الان هم که داریم با همدیگر «تیتانیوم» را می سازیم، تهیه کننده هر دو کار هم خودم بودم. البته این به معنی این نیست که من تصمیم گرفته ام از این به بعد کار تهیه کنندگی هم بکنم بلکه فقط خواستم به شوهرم کمکی کرده باشم و فقط تهیه کنندگی کارهای او را می پذیرم. حالا بین خودمان باشد اما همان را هم پشیمان شدم چون اصلا تهیه کنندگی کار من نیست ولی همسرم می گوید خودمان کارهای خودمان را بکنیم بهتر است. من هم دوست دارم در همه چیز زندگی در کنار شوهرم باشم. اصولا هم وقتی با غریبه کار نمی کنیم و خودمان هستیم، راحت تر هستیم و حرص و جوش کمتری می خوریم.
روزهای خوش من و همسرم
من و همسرم پنج سال است با هم ازدواج کرده ایم. اینکه ما با هم همکار هستیم خیلی به من کمک می کند. کار ما شرایط خاصی دارد و شاید اگر شوهر من خودش در این حوزه مشغول نبود، به سختی می توانست شرایط کار من را درک کند اما محمدرضا همیشه همراه است و خیلی خوب من و کارم را درک می کند.ما خیلی از نظر روحی به هم نزدیک هستیم. اصلا برای همین درک عمیقی که از هم داشتیم، همدیگر را برای زندگی مشترک انتخاب کردیم. محمدرضا همان کسی است که من سال ها به دنبالش بودم. حضور او به من آرامش زیادی می دهد و من را برای ادامه کار و زندگی دلگرم می کند.من به عنوان یک زن متاهل که بیرون از خانه هم کار می کنم، مشکلات خاص خودمرا دارم. باید طوری برنامه ریزی کنم که هم به کارهای خانه ام برسم و هم کار بیرونم را به درستی انجام بدهم. همین الان سر صحنه هستم اما فکر غذای شب بودم و آن را در آرام پز گذاشته ام تا آماده شود. سختی و فشار کارهای خانه و بیرون خانه برای من زیاد است اما چون همسرم را دوست دارم، با روی باز تحمل می کنم. ما روزهای خوبی با هم داریم و روزهای بعد را هم سعی می کنیم با کنار هم بودن و دل به دل هم دادن، بگذرانیم. ما سر کار «جایزه بزرگ» آقای مدیری با هم آشنا شدیم. سر کار «چارخونه» محمدرضا جزو گروه نویسندگان بود. آنجا علاقه مان جدی تر شد و از من خواستگاری کردند و خیلی زود هم ازدواج کردیم.
سفیر دوستی انجمن هموفیلی ها
من به لطف بهاره رهنمای عزیزم با انجمن هموفیلی های ایران آشنا شدم. بهاره سفیر دوستی این انجمن بود و من در واقع به او کمک می کردم. از اسفند سال گذشته که مشغله های او بیشتر شد و کمتر زمان داشت که برای این کار بگذارد، محبت کرد و این افتخار را داد که من به جای او سفیر دوستی این انجمن باشم. البته همه زحمات را اعضای محترم این انجمن می کشند و من بیشتر سعی می کنم با حضورم در محافل آنها به جمع آوری کمک های مردمی، کمک کنم. من برای انجمن بیماران ام سی هم همین کار را می کنم. این کاری است که از دست من برمی آید و با افتخار انجام می دهم.
نگران جوان ها هستم
مهمترین دغدغه این روزهای زندگی من وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم است.تهران هم که شهری سوت و کور وبدون تفریح است و چندان هیجان و شادی در آن وجود ندارد. همه اینها باعث شده من برای جوان ها خیلی نگران باشم. شادی و نشاط فقط در جملات به عنوان یک کلمه استفاده می شوند و بیشتر از این وجود ندارند. یعنی چیزی وجود ندارد که ما بگوییم این باعث شادی ما می شود. شرایط ما شده مثل داستان آن پادشاهی که برایش لباسی ندوختند اما به او با حرف تلقین می کردند که لباسی فاخر به تن دارد و می گفتند اگر چشم بصیرت داشته باشی، آن را به تن می بینی. حالا به ما مدام می گویند شاد باشید اما هیچ ابزاری برای اینکه شاد باشیم و از زندگی مان لذت ببریم، وجود ندارد. بله؛ چیزهایی مثل تن سالم، استقلال، امنیت، عدالت، صلح و ... بسیار نعمت های بزرگی هستند و ما هم باید از اینکه این چیزها را در کشورمان داریم خدا را شکر کنیم اما جهان دارد به سمتی می رود که همه آدم ها لذت بیشتری از زندگی ببرند. اگر تکنولوژی پیشرفت می کند و هر روزدر دنیای علم، دانش و هنر اتفاق های تازه ای می افتد همه برای این است که آدم ها شاددتر باشند و لذت بیشتری اتز زندگی شان ببرند. این سختی های اقتصادی و تلاش زیاد جوان ها برای تامین نیازهای مالی زندگی واقعا باعث رکود روحیه آنها شده است. من سعی می کنم باز هم در این شرایط خوب باشم و کارم را بکنم اما این به این معنی نیست که بخوانم: «همه چی آرومه، من چقدر خوشحالم».
دغدغه های آنجلینا جولی برایم جالب است
من خیلی دوست دارم به صورت حرفه ای و منظم ورزش بکنم اما وقت هایی که سر کار هستم به علت فشردگی کار باید به همان نرمش های روزانه در خانه بسنده کنم و فقط در فاصله بین دوتا کار می توانم به باشگاه بروم. اما قطعا ورزش و رژیم غذایی سالم برای من هم به عنوان بازیگر و هم به عنوان زن برای حفظ جوانی، لازم است. البته که از پیری و اثرات بالا رفتن سن نمی توان جلوگیری کرد. کار ما هم یک جوری است که در زمان هایی که مشغول آن هستیم، برای تغذیه مان هم نمی توانیم برنامه درستی داشته باشیم. جدای اینها به نظرم بیشترین چیزی که در زندگی های امروزی به آدم ها در همه جای دنیا لطمه می زند استرس، حرص و جوش و مسائل روحی است. همه ما باید سعی کنیم روحیه مان را تقویت کنیم.کار خیلی سختی است اما من سعی می کنم به خودم مسلط باشم و آرامش را بر زندگی ام حاکم کنم. فعالیت های فرهنگی و اجتماعی به رسیدن به این آرامش کمک می کنند. کارهایی مثل فیلم دیدن و کتاب خواندن و ... من متاسفانه این اواخر وقت نکردم به تئاتر بروم و آخرین تئاتری که دیدم «مکاشفه درباب یک مهمانی خاموش» بود اما فیلم «پرسه در مه» را به تازگی در شبکه نمایش خانگی دیدم که به نظرم فوق العاده بود. همینطور«نارنجی پوش» را در سینما دیدم وبسیار لذت بردم. چندفیلم خارجی خوب هم این اواخر دیدم مثل «واندرلند» و فیلم دیگری با نام «We» به کارگردانی خانم مدونا که فیلم خیلی خوبی هم بود. همینطور «سرزمین خون و عسل» ساخته آنجلینا جولی که در اوج ثروت و زندگی پر زرق و برق هالیوودی است این قدر دغدغه مسائل انسانی را دارد و به این چیزها هم فکر می کند. کتاب هم که دوست هر شب من قبل از خواب است. چند تا کتاب را با هم شروع کردم. مجموعه کامل آثار عزیز نسین را می خوانم و طنز قلم او را خیلی دوست دارم. از طرف دیگر کتاب «چه کسی از ویرجینیا ولف می ترسد» را دارم می خوانم. کارهای ناتالیا گینزبورگ، نویسنده ایتالیایی را هم خیلی دوست دارم و فکر می کنم روحیه این خانم به من خیلی شبیه است.
آیا تا به حال برایتان پیش آمده که به خاطر ترس از ناکامی در امتحان حتی از فکر کردن به آن نیز وحشت داشته باشید، و هرچه به روز امتحان نزدیک تر شده اید حالت عصبی و استرس شما بیشتر و بیشتر شده باشد؟ و یا از داشتن برخورد ضعیف در مقابل شخصی به دلیل ترس از درگیری احساس گناه کنید و این احساس با گذشت زمان کمرنگ نشود؟ یا اینکه خشمگین و عصبانی باشید و در افکار کینه توزانه خود در مورد کسی گیر کرده باشید و نتوانید آن را فراموش کنید؟
احساسات دردناک همانند خشم، اضطراب، سرخوردگی و یا احساس گناه اغلب در ارتباط با حس نگرانی در مورد عواقب منفی اعمالمان، اهداف ما را با شکست مواجه کرده، به انتقاد گرفته و خودخواهانه به جلو می رود. شدت احساسات و نگرانی می تواند ما را در یک چرخه افکار منفی قرار داده و رشد فزاینده ترس به یکباره بنائی از خشم را برای ما فراهم آورد.
البته احساسات حتی از نوع درناکش نیز خدمات بزرگی به ما در زندگی خواهند کرد. ترس همانند یک زنگ خطر است. به عنوان مثال ترس ایجاد شده از یک تصادف به دلیل قرار گرفتن در ماشینی که راننده آن از لحاظ روانی حالت طبیعی نداشته باعث می شود که از بودن در موقعیت مشابه اجتناب کنیم.
شرم و گناه می تواند رفتارهای ما را با توجه به معیارهای اخلاقی جامعه تنظیم کند؛ بدین ترتیب که ما برای جلوگیری از احساس شرم و گناه سعی می کنیم به هنجارها و قوانین جامعه پایبند بمانیم. خشم نیز می تواند حس مبارزه طلبی ما را در رابطه با موضوعات مهم، برانگیخته و در غلبه بر موانع ایجاد انگیزه کند.
اما گاهی نیز این احساسات جنبه مثبت ندارند و ما را درگیر می کنند. ترس و نگرانی های ما ممکن است به موقعیت هایی سوق داده شوند که حافظ جان ما نباشند و یا احساس گناه آنقدر توسعه یابد که ما افکار و اعمالمان را به صورت پنهانی انجام دهیم. این احساسات می تواند ما را احاطه کند، به روابطمان صدمه بزند و از تجربه یک زندگی مثبت دور نگه دارد.
گاهی اوقات تنها راه تغییر چنین احساسات دردناکی، تغییر نوع برخورد ماست. توجه کنید که در این جمله از عبارت «گاهی اوقات» استفاده شده است. برای مثال قرار گرفتن مجدد در ماشینی که راننده آن حالت روانی مناسبی ندارد نه تنها ترس ما را کاهش نمی دهد بلکه ممکن است زندگیمان را نیز در معرض خطر قرار دهد. تغییر چگونگی برخورد با موضوع می تواند سطح ترس و اضطراب ما از این ماجرا را تغییر دهد.
مثالی دیگر اضطراب صحبت کردن در جمع است. این مورد می تواند با تکرار عمل کاهش یابد. معمولاً ترس ما از انتقاد، بسیار مبالغه آمیز تر از هرگونه بی احترامی است که ممکن است واقعاً با آن مواجه شویم.
و اما در مورد خشم اندکی متفاوت است. مهم نیست که شما دلیل موجهی برای خشم خود دارید یا خیر. خشم اغلب توجیه شده است اما سودمند نیست و کمکی به ما نمی کند. هنگامی که خشمگین هستید از خود این سوال را بپرسید: «آیا این احساس خشم برای من مفید است؟». اگر خشم به شما قدرت ایستادگی دهد و باعث شود که اشتباهی را اصلاح کنید مسلماً مفید خواهد بود و خشمتان نیز فروکش خواهد کرد. اما اگر خشم به روابط شما صدمه می زند یا مشکلات را بدتر می کند، تغییر برخوردتان می تواند بر احساس شما تاثیرگذار باشد.
تغییر واکنش تنها عاملی است که می تواند بر احساستان تاثیر داشته باشد به شرطی که همزمان هم عکس العمل و هم افکارتان را تغییر دهید. صحبت کردن در جمع در حالی که همزمان با خود فکر می کنید: «این افتضاح است»، «من از پس آن بر نمی آیم» یا «وای فاجعه است» قطعاً چیزی از اضطراب شما کم نخواهد کرد. عکس العمل مهربانانه نیز با شخصی که شما را عصبانی کرده تا زمانی که شما در حین برخورد اینگونه فکر کنید که «چه آدم دورویی» یا «من نمی توانم این شخص را تحمل کنم» هم نمی تواند خشم شما را کاهش دهد. شما باید طرز تفکر خود را نیز همانند رفتارتان تغییر دهید تا به نتیجه برسید. به عنوان مثال اینگونه فکر کنید: «من عصبی هستم ولی از پس این کار بر می آیم» یا «با اینکه با این شخص موافق نیستم ولی می توانم بفهمم که چرا چنین کاری را انجام می دهد».
راههای تغییر احساسات ناخوشایند
۱- احساسات خود را بشناسید
احساسات می توانند بسیار پیچیده و گیج کننده باشند. فهمیدن اینکه چه احساسی دارید (خشم،
ترس، سرخوردگی یا احساس گناه) به تعیین چگونگی اثرگذاری و تغییر آن بسیار کمک خواهد
کرد.
۲- از خود بپرسید چه واکنشی با این احساس همراه است
به عنوان مثال، طفره رفتن و کناره گیری غالباً با ترس، پرخاشگری با عصبانیت، گریه
کردن و غلت زدن و در رختخواب ماندن با غمگین بودن و در نهایت پنهان شدن معمولاً با
احساس شرم همراه است.
۳- از خود بپرسید: «آیا من می توانم این حس را کاهش دهم؟»
این بدان معنی است که سعی کنید آن احساساتی را تغییر دهید که واقعاً می خواهید
تغییر کنند.
۴- عکس العمل مخالف را کشف کنید
متضاد اجتناب و کناره گیری نزدیک شدن است. نقطه مقابل کم لطفی و بدجنسی، مهربانی و
نجابت است. مخالف غلت زدن، بلند شدن و فعالیت و متضاد پنهان شدن نیز آشکار ساختن
آسیب پذیریهایمان است. به یاد داشته باشید که در مورد ترس و اضطراب، اگر ترس شما
توجیه پذیر نیست راه حل تاثیر گذار، تغییر برخورد شماست. در مورد گناه و شرم نیز
اگر شما اصول اخلاقی را زیر پاگذاشته اید، اقدام مخالف شما پرداخت غرامت و عذرخواهی
خواهد بود.
۵- متفاوت عمل کنید خودتان را برای انجام برخوردی متفاوت در اعمال و افکارتان
آزاد بگذارید
رفتار متفاوت بدون داشتن افکاری متفاوت عملی نخواهد بود. باید هردو را یکجا داشته
باشید. توانایی حل مشکلات زندگی و اینکه بتوانیم به آن سبک که می خواهیم زندگی کنیم
گاهی نیاز به مقابله با احساساتمان دارد. شاید گاهی لازم باشد که یک تجربه ترسناک
داشته باشیم و یا موقعیتی که ما را عصبانی می کند ترک کنیم، در افکارمان نسبت به
کسی که به ما صدمه زده منصف باشیم، به خاطر کار غلطمان عذرخواهی کنیم و تاوان آن را
بپردازیم و یا با قاطعیت از نظراتمان دفاع کنیم. با انجام این کارها می توانیم خود
را از احساسات دردناک و طولانی مدت رهایی بخشیم.
بسیاری از روانپزشکان معتقدند تمایلات جنسی از بدو تولد شروع میشود و مکیدن پستان مادر را نیز جزو تجارب جنسی محسوب میکنند. در برخی تحقیقات نیز توانایی ارگاسم در نوزادان پسر پنج ماهه و نوزادان دختر 9 ماهه گزارش شده است. این تحقیقات به این نکته اشاره کردهاند که مراحل ارگاسم در نوزادان پسر دقیقا مانند مردان بالغ است، منهای توانایی انزال...
در این دوره لازم است والدین و مراقبان کودک به نکات اساسی زیر توجه نمایند:
* از هرگونه لمس و نوازش اندام تناسلی کودک خودداری نمایید.
* تماس دست با اندام تناسلی کودک و شیرخوار در هنگام تعویض پوشک یا شستشو و حتی حین
حمام کردن او را به حداقل برسانید.
* از انجام روابط زناشویی درساعات بیداری کودک و شیرخوار اجتناب کنید که این مساله
در تعالیم دینی نیز به صورت ویژه مورد توجه قرار دارد و به آن تاکید شده است.
در دوران خردسالی، تفاوتهای کودکان از نظر جنسیتی بارزتر شده و نسبت به بازیهای پسرانه یا دخترانه نمود پیدا میکند. با شروع به رشد ذهنی و عقلی، کودک به مرور نام نقاط مختلف بدن خود را یاد میگیرد که لازم است در این دوران آموختن صحیح اسامی اعضای تناسلی توسط والدین به تنهایی یا به کمک مشاوران به جای اسامی نامانوس مورد توجه و اهمیت ویژه قرار گیرد.
به مرور با رشد کودک و آشنایی با محیط پیرامون و شناخت بیشتر نقاط مختلف بدن
کودک درمییابد که لمس برخی نقاط بدن برای وی خوشایند است. برخی از کودکان در این
دوران ممکن است به این لمس ادامه داده و حالت خودارضایی به خود بگیرند که حرکاتی
مانند خوابیدن مکرر بر روی شکم و مالش خود به اشیاء یا زمین یا اسباببازیها و
عروسکها فرآیندی معمولی و گذرا تلقی میشوند.
توجه والدین به این موارد و جدا کردن این موارد از سایر مواردی که عوامل گوناگون از
جمله عفونتهای ادراری و مشکلات تناسلی و پوستی موجب تحریک دستگاه تناسلی کودکان
میگردد، بسیار مهم تلقی میشود.
هرچند سوالات بسیاری در مورد علل این رفتار کودکان همچنان بیپاسخ مانده ولی مسلم است که این پدیده در این سنین موقت است و نیاز به اقدام خاصی ندارد. هرچند لازم است زمینههای مذهبی و فرهنگی خانواده مورد توجه قرار گیرد ولی والدین باید از رفتارهای خشن و ترساننده در این مورد بپرهیزند زیرا ممکن است کودک را به سایر فعالیتهای مضر وادار کند. به زبان کودکانه باید به وی آموخت که این رفتار مورد پسند نبوده و نباید به تکرار آن اقدام کند. این مساله باید در محیطی آرام و بدون ترس به کودک منتقل شود.
مشغول کردن کودک به سایر فعالیتها و منحرف کردن حواس بچه از این رفتار و ایجاد زمینه برای سایر فعالیتهای مفید میتواند در ترک این عادت در کودکان مفید فایده باشد. با این حال در صورتی که در کودکان به نوعی متوجه خودارضائی شدید حتماً با روانپزشک مشورت نمائید.
ماهچهره خلیلی متولد ۱۳۵۵ نوه دختری مرحوم پروین سلیمانی بازیگر قدیمی سینما است. او کارشناسی ارشد معماری از دانشگاه آکسفورد انگلستان دارد و دوره بازیگری را در method school لندن گذرانده است. «چشمان سیاه» نخستین فیلمی است که او همراه با محمدرضا گلزار در آن بازی کرده و در سریالهایی چون «در چشم باد» و «مختارنامه» نیز شاهد نقشآفرینی او بودهایم.
خلیلی درباره حادثهای که در فیلم سینمایی «شبکه» آخرین ساخته مرحوم ایرج قادری
برایش رخ داده، میگوید: در صحنهای از این فیلم قرار بود نیما شاهرخ شاهی وارد شود
و مرا با یک چراغ قوه معدن بزند. او برای اجرای این صحنه تمرین زیادی کرد اما هر
بار در زمان مناسب این کار را انجام نمیداد و من مدام مواظب بودم مبادا چراغ قوه
به آن سنگینی توی سرم بخورد، چرا که سنگینی چراغ قوه کافی بود تا بلایی سرم بیاید.
آخرین بار که در حال ضبط هم بودیم او دستش را بالا برده بود و من احساس کردم هر آن
ممکن است چراغ قوه به سرم بخورد این شد که دستم را بالا بردم و او محکم روی دستم
کوبید! با این اتفاق همه شوکه و ناراحت شدند و من را هم که دستم شکسته بود به
بیمارستان بردند.
آنجا دستم را گچ گرفتند و بعد از آن تا یک ماه فیلمبرداری طوری انجام میشد که دست
آسیب دیده من توی کادر نباشد. جالب آنکه این صحنه در فیلم هم مورد استفاده قرار
گرفت و صحنهای که در آن میبینید کاملا واقعی است!
انتخاب جنسیت فرزند، از دیر باز یکی از آرزوهای بشر بوده است. چه بسا خانوادههایی که به علت نداشتن یکی ازدو جنس (خصوصاً فرزند پسر) دچار مشکلات فراوان شدهاند یا خانمهایی که سالها به امید داشتن یکی از دو جنس بارداریهای زیادی را یکی پس از دیگری و با فاصله کم داشتهاند ولی نهتنها نتیجه مطلوب به دست نیامده بلکه سلامت مادر هم به خاطر افتاده و هزینه زیادی برای خانواده داشته است. مراجعان ما معمولاً برای کشف بیماری وابسته به جنس و ژنتیکی چنین تصمیمی میگیرند اما جالب اینجاست که هنگام مراجعه میگویند قصد داریم تعیین جنسیت کنیم! تعیین جنسیت، فقط زمانی ممکن است که یک خانم باردار باشد و بخواهیم بدانیم جنین او پسر است یا دختر که در هفته دهم با سونوگرافی معلوم میشود، ولی اگر خانمی قبل از بارداری بخواهد جنسیت فرزندش را تعیین کند، به آن «انتخاب جنسیت» میگویند.
تعیین جنسیت قطعی با روش آزمایشگاهی
تنها کاری که میتوان برای تعیین صد درصد جنسیت جنین انجام داد، IVF است. در این
روش ابتدا با برخی داروها تخمدان زن تحریک میشود تا چند تخمک آزاد و سپس لقاح
آزمایشگاهی انجام شود. بعد با نمونهبرداری کروموزومی، جنسیت تعیین میشود و جنینی
که مطلوب پدر و مادر است، در رحم قرار میگیرد. اما میتوان با روشهای طبیعی شانس
داشتن جنین با جنسیت دلخواه را تا بیش از 80 درصد بالا برد، البته زیر نظر متخصصان
ژنتیک و زنان.
تعیین جنسیت چگونه امکانپذیر است
روش تغذیهای و مصرف داروهای تنظیمکننده، زمانبندی، روشهای نزدیکی، تغییر PH
محیط واژن، تشخیص براساس سن مادر و ماه بارداری.
روش تغذیهای: تغذیه نقش اساسی در تعیین جنسیت دارد زیر مواد غذایی ارتباط مستقیمی
با کاهش یا افزایش PH رحم دارند. مواد غذایی حاوی سدیم، فسفر، آهن، پتانسیم و روی
نظیر ماهی، پرتقال، سبب، هویج، برنج و اسفناج باعث پایین آمده PH میشوند بنابراین
مصرف آنها 30 تا 60 روز قبل از آمیزش، نقش مفیدی در پسر شدن جنین خواهد داشت. برعکس
مصرف خوراکیهایی که حاوی کلسیم، منیزیم، و مس هستند مثل لبنیات، کلم، قارچ، نخود
سبز، لوبیاسبز و جو میزان PH رحم را افزایش میدهد و باعث تولد نوزاد دختر میشود.
این رژیم حتماً باید زیر نظر پزشک و مراقبتهای خاص و با مقادیر معین انجام شود و
انجام خودسرانه آن به هیچ وجه توصیه نمیشود.
زمان روابط زناشویی: برای استفاده از روش زمانبندی کافی است نگاهی به خصوصیات تخمک (X) و دو نوع اسپرم حاوی کروموزومهای X و Y و آقایان بیندازیم. میدانیم که خانمها هر ماه در اواسط سیکل ماهانه خود یک یا چند تخمک که از نظر کروموزومی فقط X هستند، تولید میکنند و در مقابل آقایان دو نوع اسپرم حاوی کروموزومهای جنسی X و Y دارند. در واقع این مرد است که جنسیت سلول تخم را تعیین میکند و اگر تخمکی که حاوی کروموزوم جنسی X است، با اسپرم حاوی کروموزم جنسی Y لقاح یابد. سلول تخم مذکر میشود و اگر تخمک X با اسپرم حاوی X لقاح یابد سلو لتخم مونث میشود.
تخمک، یک سلول درشت است که حدود 1/0 میلیمتر قطر دارد و با چشم غیر مسلح هم قابل
مشاهده است. حرکت آن بسیار کم و سنگین است و حدود 72 ساعت میتواند در شرایط رحم
زنده بماند. اسپرم Y کوچکتر، فرزتر و بسیار کمجانتر و ضعیفتر است. اما تعداد
اسپرمهای این نوع بسیار بیشتر از اسپرمهای X است و این ضعف آنها را جبران میکند
و باعث یکسان شدن تعداد موالید دختر و پسر میشود. بهتر است همینجا واقعیتی را بیان
کنیم برای گفته قدیمیها که به خانمها میگفتند ضعیفه، در واقع با این توضیحات
علمی باید به آقایان بگویند ضعیفه، زیرا جنس مرد اصولا از نظر عم ژنتیک، شکنندهتر
و آسیبپذیرتر از جنس زن است. حتی در جانوران هم همینطور است!
تعیین زمان تخمکگذاری: یکی از مهمترین نکات در تعیین جنسیت، تعیین زمان تخمکگذاری است و اگر نزدیکی در حوالی زمان تخمکگذاری انجام شود، فرزند پسر خواهد بود.